اگرچه ارزشیابی مبتنی بر هدف به نام رالف تایلر شناخته شده است اما قبل از هر کسی فرانکلین بابیت بود که مفهوم هدف را در سال 1918 برای تدوین برنامه درسی مبتنی بر هدف معرفی کرد. دیگر الگوهای برنامه های درسی مبتنی بر هدف بر مبنای این مدل توسعه یافته است. همسو با منطق بابیت، چارترز در سال 1924برای تدوین برنامه درسی مبتنی بر هدف، از روش تحلیل فعالیت استفاده نمود. این روش البته با عنوانی متفاوت در غالب "تحلیل وظیفه " امروزه در برنامه ریزی و مدیریت منابع انسانی کاربرد گسترده ای دارد و از آن در برنامه ریزی آموزشی سازمانی استفاده می شود. در حد ربع قرن پس از کارهای بابیت و چارتر تایلر کتابی را تحت عنوان" اصول اساسی برنامه ریزی درسی و آموزش " در سال 1949 منتشر نمود. پیشینه تاریخی این اثر که به منطق تایلر شناخته می شود در مطالعه هشت ساله وی(1941-1933) مکتوم است که هدف آن مطالعه تطبیقی آموزش و پرورش پیشرو دیویی و آموزش و پرورش سنتی بر دانشجویان و دانش آموزان بود(نوکوسکی، 2010). رالف تایلر در فاصله سال های 1930 تا 1940 هنگام کار در زمینه ارزشیابی برنامه معروف به «هشت سال مطالعه»، در دانشگاه اهایو، تغییرات اساسی در ارزشیابی آموزشی به وجود آورد. تایلر ضمن فعالیت های خود در این پروژه، متقاعد گردید که یک برنامه آموزشی، باید حول هدف های آموزشی مشخص سازمان و تدوین یابد. قضاوت در موفقیت یا عدم موفقیت برنامه آموزشی، باید با توجه به میزان موفقیت فراگیران در رسیدن به هدف های تعیین شده برای برنامه، انجام پذیرد. قبل از تایلر در اکثر مطالعات به دانش آموز و آنچه وی در اثر اجرای برنامه آموزش فراگرفته بود، توجه می شد. در این روش ارزشیابی معادل اندازه گیری بود. تایلر بر ضرورت تهیه، تدوین، طبقه بندی و توصیف هدف ها با واژه های رفتاری در آغاز مطالعه ارزشیابی تاکید نمود. بدین ترتیب وی ارزشیابی را به یک فرایند تعیین میزان انطباق هدف ها و عملکردها تبدیل نمود. بعد از تایلر افراد زیاد دیگری در حوزه برنامه ریزی درسی برای دسته الگوهای مبتنی بر هدف پیشنهادها و آثاری ارائه داشته اند که می توان به پرووس (1969)، بلوم و همکاران (1971) و پاپهام (1975) اشاره کرد.