چکیده: مطالعه حاضر به هدف ارزشیابی برنامه درسی هنر دوره ابتدایی با بهره گیری از روش خبرگی و نقادی تربیتی انجام شد. داده-های پژوهش با روش نمونه گیری ناهمگونطی 35 جلسه مشاهده فیزیکی فضای مدرسه و کلاس های درس هنر و مصاحبه با معلمان، مدیران و دانش آموزان دو مدرسه ابتدایی (یک مدرسه دخترانه و یک مدرسه پسرانه) در شهرستان ملایر در سال تحصیلی 93-1392 و همین طور منابع استنادی مرتبط (سند راهنمای برنامه درسی هنر، راهنمای تدریس معلمان و برنامه زمانی مدارس) گردآوری و مورد توصیف، تفسیر و ارزشیابی قرار گرفت. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که معماری و فضای فیزیکی مدارس مورد مطالعه این پژوهش از جذابیت و تناسب کافی برخوردار نبوده و بستر مناسبی برای ارضا و پرورش قابلیت زیباشناختی دانش آموزان و معلمان فراهم نمی کند. اگر چه درسهنردر اسناد برنامه درسی هنر و برنامه هفتگی مدرسه از جایگاهی مستقل و تعریف شده برخوردار است، اما در عمل، زمان آموزش هنر به آموزش دروس دیگر اختصاص داده می شود. همجنین نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن است که نقاشی و کاردستی تنها حوزه های محتوایی هستند که در کلاس درس هنر و اغلب با روش توضیحی تدریس می شوند. علاوه بر این، در ارزشیابی از فعالیت های هنری، از ابزارها و رویه های متعدد و متنوع سنجش استفاده نمی شود و تفاوت های فردی میان دانش آموزان مورد توجه قرار نمی گیرد. کمبود نیروی انسانی آموزش دیده در زمینه تربیت هنری و آشنایی ناکافی آنان با اصول تدریس هنر بیانگر ضرورت تدارک دوره های آموزشی برای معلمان و همین طور تربیت نسل جدیدی از معلمان هنر با تخصص تربیت هنری در موسسات تربیت معلم و دانشکده های علوم تربیتی است.