1404/07/22
علی نوری

علی نوری

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده ادبیات و علوم انسانی
نشانی:
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
مبانی و اصول عصب شناختی یادگیری و تربیت
نوع پژوهش
کتاب
کلیدواژه‌ها
علوم اعصاب، تربیت، یادگیری، علوم اعصاب تربیتی
سال 1403
پژوهشگران علی نوری

چکیده

حدود یک دهه ازچاپ کتاب مبانی و اصول عصب‌شناختی یادگیری و تربیت گذشته است و طی آن دانش و پژوهش در این حیطه به شکل قابل ملاحظه‌ای رشد کرده است. از این رو، تلاش کردم با در نظر داشتن پیشرفت‌های جدید و با ملاحظه بازخوردهای دریافتی از خوانندگان عزیز، تا حد امکان محتوای کتاب را بازنگری و اصلاح کنم. این تغییرات در همه فصل‌ها کم و بیش صورت گرفته است. فصل اول درباره ضرورت و امکان پیوند میان علوم اعصاب و تربیت بحث می‌کند. در مقدمه این فصل سعی کرده‌ام سرانجام تلاش‌ها برای بهره‌گیری از یافته‌های علوم اعصاب در تربیت را به تاسیس رشته علوم اعصاب تربیتی نسبت دهم و ماهیت و رسالت این رشته جدید را به طور کوتاه بیان کنم. برخی خوانندگان عزیز اطلاع داده بودند که نحوه تشکیل علوم اعصاب تربیتی (یا مطالعات ذهن، مغز و تربیت) از تلفیق مفاهیم، یافته‌ها و روش‌های روان‌شناسی، علوم اعصاب و علوم تربیتی را به روشنی درک نکرده‌اند، بنابراین در نسخه جدید مطالبی تازه افزوده‌ام، با این امید که سودمند باشد. همچنین، در طول یک دهه گذشته طراحی برنامه‌های آموزشی بر پایه دانش و پژوهش علوم اعصاب به شکل روزافزونی گسترش یافته است. در نسخه اصلاح شده کتاب یکی دیگر از این برنامه‌های آموزشی با عنوان «مسابقه اعداد» در بخش پایانی فصل اول توصیف گردیده است. در فصل دوم، که سیر تحول رابطه علوم اعصاب و تربیت توصیف می‌شود، تغییرات صورت گرفته بیشتر از سایر فصل‌ها است. این تغییرات عمدتا به خاطر درکی است که در سال‌های اخیر در زمینه تاریخ علوم اعصاب تربیتی کسب کرده‌ام. اگر چه این تحولات را من و همکارانم در کتاب تازه‌ای با عنوان «متصل کردن مرزهای ذهن، مغز و تربیت » با یک نگاه انتقادی مرور کرده-ایم، اما تلاش کرده‌ام بخش‌هایی از آن مطالب را در این فصل نیز استفاده کنم تا نواقص اشاره شده توسط برخی خوانندگان محترم تا اندازه‌ای برطرف شود. در مقدمه فصل دوم با افزودن یک بحث تازه اشاره کرده‌ام که سیر تحولات میان علوم اعصاب، علوم ذهن و علوم تربیت به صورت دیالکتیکی بوده است و به توصیف و بازنمایی دیداری این دیالکتیک پیشرونده پرداخته‌ام. در نسخه جدید ضمن معرفی قدیمی‌ترین سند درباره مغز در حدود 3000 سال پیش از میلاد، اندیشه‌های فیلسوف چینی، کنفوسیوس درباره ماهیت ذهن را نیز بعنوان تحولات مهم مربوط به دوران پیش از میلاد اضافه کرده‌ام. در نسخه پیشین سهم اندیشمندان بزرگ ایرانی در گسترش درک بشر از ماهیت و کارکرد مغز انسان اشاره نشده بود و همین مرا ترغیب کرد تا در این نسخه ویرایش شده به دستاورد‌های ارزشمند بزرگانی همچون ابوعلی‌سینا، اهوازی، رازی و دیگران در قرون وسطا بپردازم، دوره-ای که در اروپای آن زمان علم و پیشرفت‌های فناورانه در رکود شدید فرو رفته بود. در توصیف تحولات سده‌های هفدهم و هیجدهم، به نقش اندیشمدانی همچون رنه دکارت، جان لاک، ایمانوئل کانت، توماس رید، ژان ژاک روسو و سایر هم‌عصران آنها اشاره نشده بود که خوشبختانه در این ویرایش اتفاق افتاده است. همین‌طور در این نسخه جدید سعی بر آن شده است آثار و دستاوردهای روان‌شناسان مشهور سده‌های نوزدهم و بیستم همچون زیگموند فروید، ویلهلم ونت و ویلیام جیمز، ادوارد ثرندایک، فردریک اسکینر و آلبرت بندورا هم به طور مختصر معرفی شوند. و سرانجام اینکه در نسخه پیش‌تر کتاب، تاریخ تحولات روابطه بین علوم اعصاب و تربیت تا پایان دهه اول قرن بیست و یکم بیان شده بود، در این نسخه به برخی از مهمترین تحولات دهه دوم این قرن یعنی از سال 2010 تاکنون نیز اشاره شده است. در فصل سوم که به روش شناسی پژوهش در علوم اعصاب تربیتی اختصاص یافته است، روش‌ها و فنونی همچون ردیابی چشم و آنژیوگرافی قشری در نسخه جدید اضافه شدند و توضیحات مربوط به سایر فنون تصویربرداری عصبی هم بازنگری شده است. همچنین برای راهنمایی پژوهشگران علاقمند در پایان این فصل مراحل انجام پژوهش در علوم اعصاب تربیتی به طور مختصر توصیف و از طریق یک شکل بازنمایی دیداری شده است. در فصل چهارم برای معرفی بهتر انتقال‌دهنده‌های عصبی و هورمون‌ها دو جدول افزوده شده است. در این جداول انواع انتقال-دهنده‌های عصبی و هورمون‌ها و ساختار و کارکرد هر یک از آنها توصیف شده است. در فصل پنجم تعییراتی در نحوه بیان اصول یادگیری مغز و توضیحات مربوط به برخی اصول صورت گرفته است. اما در این فصل دو تغییر مهم اتفاق افتاده است. نخست اینکه مفهوم با عنوان «نقش نورون‌های آینه ای مغز در شناخت اجتماعی» و کل مطالب زیر آن حذف شده است، به این خاطر که پژوهش جدید اسرار تازه‌ای درباره مفهوم نورون‌های آینه‌ای گشوده است و بنابراین این مفهوم اکنون بعنوان یک نظروزی هوشمندانه تصور می‌شود نه یک واقعیت علمی. از این رو، نورون‌های آینه‌ای در فصل پایانی بعنوان یک نظروزی هوشمندانه به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است. تغییر مهم دیگر در فصل ششم این است که یکی از اصول یادگیری با عنوان: «یادگیری مستلزم درگیری سطوح چندگانه هوشیاری» حذف شده است. این بخش و توضیحات مربوط به آن حذف شد، به این دلیل که مباحث مربوطه در جاهای دیگر به ویژه در بخش توضیحات درباره نقش خواب در یادگیری شرح داده شده است. در فصل ششم، شواهد و اطلاعات تازه‌تری درباره برخی رهنمودهای تربیتی مانند آموزش افتراقی و تنظیم هیجان حاصل شده که در نسخه جدید اضافه شده است. همچنین، مفهومی با عنوان «برنامه درسی پاسخگو به فرهنگ» اضافه شده است که از پژوهش-های درباره نقش فرهنگ در رشد مغز استنباط شده است. در این فصل اما آن بخشی از مباحث که یادگیری مشاهده‌ای و تقلید را به کاکرد نورون‌های آینه‌ای نسبت می‌داد حذف شده است، چرا که همانگونه اشاره شد کارکردهای نورون‌های آینه‌ای و نقش آنها در یادگیری مشاهده‌ای اخیرا با انتقادات جدی مواجه شده است. در فصل هفتم، علاوه بر اضافه کردن مفهوم نورون‌های اینه‌ای به دسته نظرورزی‌های هوشمندانه، برخی دیگر از مفاهیم این دسته، یعنی تفاوتهای جنسیتی و سبک‌های یادگیری حسی هم بازنگری شده‌اند. همچنین توصیف ارائه شده در نسخه پیشین درباره حدود و مرزهای علوم اعصاب تربیتی بازنگری شده و از شکل تازه‌ای برای بازنمایی آن استفاده شده است. علاوه بر اینها کل متن کتاب بازخوانی شده و برخی اشکالات محتوایی یا نگارشی-ویرایشی جزئی وجود داشت که انها نیز اصلاح گردیده است. امید که این ویرایش جدید از کتاب مورد پسند و استفاده خوانندگان عزیز قرار گیرد و از ایشان درخواست می‌شود بازخوردهای سازنده و بینشمند خویش را برای اصلاح و بهبود کیفیت کتاب در اختیار اینجانب قرار دهند. در پایان لازم می‌دانم از خانم هاله معیری و سایر دست‌اندرکاران سمت صمیمانه تشکر کنم برای اینکه که زمینه ویرایش و چاپ مجدد کتاب را فراهم ساختند.