استدلال مدنی به شیوه اندیشیدن (ادراک، تحلیل و تفسیر) درباره مسائل و امور شهروندی اشاره دارد که پیامد مهم آن تغییراتی است که در شناخت، نگرش و عمل شهروندان رخ می دهد. بنابراین، با پرورش این نوع استدلال در موسسات آموزشی، یادگیرندگان به دانش و مهارتهای ضروری برای مشارکت فعال در دنیای اجتماعی تجهیز میشوند. گفتمان مدنی به معنای تحلیل دقیق شواهد و دیدگاههای متعدد پیرامون مسائل شخصی و اجتماعی برای دستیابی به اجماع یا مصالحه در مورد آن مسائل است که از طریق بحث و گفتگو حاصل میشود. هر چه توانایی استدلال مدنی شهروندان رشدیافته تر باشد، گفتمان مدنی بین آنان کارآمدتر خواهد بود. استدلال مدنی پس یکی ظرفیتهای اساسی است که دانشآموزان باید کسب کنند و این باید یکی از اهداف اساسی تربیت باشد. با تعقیب این هدف میتوان به ایجاد یک جامعه دموکراتیک کارآمد و عادلانه امید بست، و بنابراین باید در میان اهداف اصلی تربیت - اکنون بیش از هر زمان دیگری – به این هدف توجه شود. پرورش استدلال مدنی میتواند به رشد «تفکر استعلایی» منجر شود- تفکری که دانشآموزان را به فراتر رفتن از شرایط و ویژگیهای کنونی برای جستجوی درک عمیقتر، ارتباط شخصی و راهحلهای ممکن سوق میدهد. تفکر استعلایی شکلی از تفکر است که از طریق آن ما موقعیت ها را با در نظر گرفتن زمینه تاریخی، اهمیت مدنی، و ملاحظات اخلاقی آنها تحلیل میکنیم. یعنی به جای واکنش سطحی و فوری به اتفاقات، به بررسی ابعاد اخلاقی، اجتماعی، تاریخی و فلسفی آنها پرداخته و تلاش میکنیم تا معنا و پیوندهای عمیقتری در پس وقایع و تجربیات بیابیم. در مطالعات مختلف، بهویژه در زمینه رشد مغز نوجوانان، نشان داده شده که تفکر استعلایی میتواند تأثیرات مثبتی بر رشد شناختی، عاطفی و اجتماعی داشته باشد. این تفکر کمک میکند تا افراد از تجربیات شخصی خود فراتر روند و به درک بهتری از روابط انسانی، مسائل اجتماعی، و مفاهیم اخلاقی دست یابند. این نوع تفکر در دوره نوجوانی بهویژه اهمیت دارد، زیرا باعث تقویت هویت شخصی و بهبود مهارتهای تصمیمگیری میشود. با بهره گیری از قدرت تفکر استعلایی انسانها میتوانند از تحلیل و تفسیر رخدادها به فراتر از منفعت شخصی، پیش داوری و جزم اندیشی بیاندیشند. در عصر دیجیتال امروز، سیستمهای آموزشی وظیفه دارند دانشآموزان را به شهروندان دیجیتال مسئول تبدیل کنند. شهروندی دیجیتال شامل مجموعه ای از مهارتها، دانش و گرایشهای اخلاقی مورد نیاز برای حضور موثر و مسئولانه در دنیای دیجیتال است. این مهم با رشد توانایی استدلال و گفتمان مدنی ممکن میشود. بدون تردید، نمیتوان برای استدلال مدنی هم یک واحد درسی تعریف کرد. این اقدام نه ممکن است و نه مطلوب. در مقابل استدلال مدنی را باید در برنامه درسی همه واحدهای درسی و در تدریس آنها تلفیق کرد. با تقویت آگاهی انتقادی، معلمان میتوانند دانشآموزان را برای مشارکت در محیطهای دیجیتال به عنوان شهروندان آگاهی آماده کنند که صرفا مصرف کننده محتوا و اطلاعات منتشر شده در دنیای مجازی نباشند، بلکه اطلاعات را به صورت انتقادی ارزیابی کنند، و خودشان از امکانات دنیای دیجیتال برای تغییر اجتماعی و گسترش عدالت اجتماعی استفاده کنند. با توجه به ارزش استدلال مدنی به عنوان یک توانمندی ذهنی تاثیرگذار در زندگی شخصی و اجتماعی، از یک طرف، و پیشرفت روزافزون تکنولوژی در حمایت از توسعه شهروندی دیجیتال، ما مدیون خود، کودکان، نوجوانان و جوانان کشورمان هستیم که فرصتهای بیشتری برای استدلال و گفتمان مدنی در موسسات آموزشی ایجاد کنیم.