حاشیه سود بالا و روابط بلندمدت با مشتریان،ناشی از ایجاد تداعیات و پیوندهای قدرتمند احساسی بین برند و مشتریان می باشد.پیوندهایی که ارتباطاتی ماورای رضایت و وفاداری به برند را ایجاد می کنند.هدف این پژوهش شناسایی و بررسی پیوندهای احساسی و رابطه بین شخصیت افراد و برند، خودابرازی، رمانتیسم فردی و تداعیات برند می باشد.مدل مفهومی پژوهش بر اساس مرور گسترده ادبیات شکل گرفت. در این پژوهش از رویکرد ترکیبی استفاده شد. جامعه پژوهش در فاز اول که رویکردی کیفی داشت، شامل افراد و دانشجویانی بود که یا سالهای متمادی با وجود امکان تغییر، برند مورد نظر را تغییر نداده و یا اظهارات عاشقانه نسبت به برند داشتند . در این فاز از نمونه گیری حاد و هدفمند استفاده شد. جامعه پژوهش در فاز دوم که رویکرد کمی در آن حاکم بود،دانشگاه ها،مراکز خرید و مشتریانی که به نمایندگی های برندها مراجعه می کردند،بود و روش نمونه گیری در این فاز،نمونه گیری در دسترس بود.داده های پژوهش در فاز اول با ابزار مصاحبه و از یک نمونه 50 نفره و در فاز دوم با ابزار پرسشنامه و از یک نمونه 137 نفره جمع آوری شد و با استفاده از تکنیک معادلات ساختاری تحلیل شد.بر اساس نتایج حاصل از پژوهش،تداعیات ،خودابرازی برند را تحت تاثیر قرار می داد.تمامی تیپ های شخصیتی آناگرام تاثیر معناداری بر تداعیات برند داشتند، در حدودی نیمی از تیپ های شخصیتی بر خودابرازی برند موثر بودند. اما بیشتر تیپ های آناگرام،تاثیر معناداری بر رمانتیسم فردی نداشتند.همچنان که رمانتیسم فردی تاثیر معناداری برخود ابرازی داشت،اما در همین حال تداعیات برند را تحت تاثیر قرار نمی داد.بعد هیجان شخصیت برند نیز بر تداعیات و خودابرازی برند موثر بود.این پژوهش با استفاده از رویکرد ترکیبی تلاش کرده است که با انجام مصاحبه های عمقی به لایه های پنهان رفتار مصرف کننده پی برده و با تاکید بر تداعیات و شخصیت افراد، فهم بهتری از سطوح درونی تصمیم گیری فرد داشته باشد.