مشهور است که در فلسفه اسلامی مقوم و رکن اصلی، تنها برهان یعنی اقامه استدلال قیاسی است و شهود در این علم ارزش و جایگاهی ندارد مگر از باب مقدمه یا تأیید. در این مقاله توضیح داده ایم که شهود نه تنها در آغاز فلسفه (اثبات مبدأ تصدیقی آن)،و در برخی مسائل فلسفه مانند: الف. اثبات تجرد علم، ب. اثبات تجرد نفس در برهان طلق، ج. اثبات علم و اثبات اقسام آن (علم حصولی و علم حضوری)، د. اثبات برخی مقدمات اصالت وجود، ه. تبیین نحوه ادراکات حسی، کارایی دارد بلکه در تمام استدلالات برهانی نیز نقش اساسی و ریشه ای از آن شهود است؛ به تعبیر دیگر هیچ مسئله فلسفه ای نیست مگر اینکه یا مستقیماً مشهود نفس است و یا بالمآل به شهود راجع است؛ بنابراین شهود مباشرتاً یا با واسطه منشأ ارزش و اعتبار همه مدعیات و براهین فلسفی است و اگر شهود نباشد ارزش و جایگاه برهان هم از حیز انتفاع ساقط می گردد و فرو می ریزد.