فعالیت های اقتصادی و انسانی به طور عمده در مقیاس سیمای سرزمین صورت می گیرد و سیمای سرزمین به عنوان مقیاس مکانی مناسب برای مطالعه بر روی تغییرات محیط زیستی درنتیجه فعالیت های انسانی می باشد. تمامی فعالیت های انسانی درنهایت منجر به تغییرات مکانی کاربری های اراضی می شود؛ بنابراین سیمای سرزمین بازتابی از کاربری اراضی انسانی در گذشته را در اختیار می گذارد و به عنوان قالبی زنده و پویا برای کاربری اراضی پایدار به کار گرفته می شود. ارزیابی آثار محیط زیستی از جمله روش های بسیار کار آمدی است که با شناسایی محیط زیست و درک اهمیت آن، آثار فعالیت های مختلف یک طرح بر اجزای محیط را بررسی و ارزیابی می کند. طبق جدیدترین تعریف ارائه شده برای EIA وضعیت بصری و زیبایی یک محیط هم به عنوان یک منبع محیط زیستی باید در نظر گرفته شود. ارزیابی اثرات بصری، با این معنا که محیط اطراف افراد یا گروه-هایی از مردم با تغییر در سیمای سرزمین به طور خاص ممکن است، اثر بپذیرند؛ ارتباط پیدا می کند. این به معنای ارزیابی تغییرات نگرش افراد و سازگاری بصری کلی که توسط افراد در مکان های خاص تجربه شده است؛ می باشد. درواقع، تغییر در احساس بشر، ناشی از مداخله یا انسداد دید یک چشم انداز است. در این پژوهش به بررسی کیفیت بصری منطقه دو هزار سه هزار تنکابن، با تعریف چهار معیار طبیعی بودن، انسجام، پیچیدگی و اختلال با استفاده از نظرات مردم پرداخته شد. بر اساس نظرات مردم معیار طبیعی بودن بالاترین اهمیت را در بین معیارهای مذکور دارد و پس از آن معیار پیچیدگی، انسجام و اختلال در رتبه های بعدی قرار دارد. بررسی وضعیت کاربری اراضی حوزه آبخیز دو هزار سه هزار تنکابن بیانگر تغییر کاربری اراضی با حضور مداخله جویانه انسان است. افزایش تعداد لکه های کاربری هایی همچون جنگل و مرتع که پوشش طبیعی سرزمین را تشکیل می دهند، بیانگر تکه تکه شدگی و ازهم گسیختگی سیمای سرزمین است. مقایسه وضعیت ساختاری سیمای سرزمین در دو مقطع زمانی بیانگر تغییر کیفیت بصری محیط است، به گونه ای که منطقه ای که در سال 1378 معیار طبیعی بودن را تداعی کرده است، در حال حاضر با ایجاد کاربری ناهمگون با عرصه، اختلال را نشان می دهد. هدف مطالعات اثرات بصری، اندازه گیری تغییر در کیفیت بصری یک سیمای سرزمین است به عنوان محیطی که تغییر می کند. گنجاندن یک بعد مربوط به انسان در مطالعا