زمینه: سوء استفاده جنسی از کودکان یک مشکل عمده بهداشت عمومی با پیامدهای نامطلوب برای سلامت جسمی، روانی و باروری قربانیان است. بنابراین بررسی مطالعات مبتنی بر افزایش دانش، نگرش و مهارت در کودکان یک ضرورت بنیادی و یک خلاء پژوهشی است که با انجام این مطالعه پوشش داده می شود. هدف: این مطالعه با هدف بررسی میزان فراوانی آگاهی و مهارت دانش آموزان پایه دبستان اول از آزارگرانه جنسی انجام شد. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی مقطعی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان سال اول ابتدایی شهر گناباد در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 82 نفر از دانش آموزان پایه اول ابتدایی بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه از آزمون «موقعیت چه می شود اگر؟» وارتل (1998) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS.26 و با استفاده از شاخص های توصیفی (فراوانی و درصد) مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که گرچه آگاهی دانش آموزان در زمینه تشخیص کامل لمس مناسب 72 درصد و لمس نامناسب 8/78 درصد به نسبت بالا بود؛ ولی در مهارت های لازم برای پیشگیری از آزاردیدگی جنسی عملکرد آن ها بالا نبود. نتایج نشان داد میزان مهارت گفتن آزار جنسی 8/37 درصد، در مهارت انجام دادن 3/18 درصد، مهارت بیان کردن و گزارش دادن 11 درصد بود. نتیجه گیری: برنامه ها و استراتژی های پیشگیری چند سطحی، از جمله هدف قرار دادن کودکان با ویژگی های پرخطر، آموزش کودکان خردسال و والدین آن ها در مورد پیشگیری از سوء استفاده جنسی از کودکان و بهینه سازی مشارکت والدین، مدرسه، جامعه، و دولت در آموزش جامع جنسی، باید برای کاهش آزار جنسی در کودکان اتخاذ شود.