1404/05/29
محسن نظرزاده زارع

محسن نظرزاده زارع

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید: https://orcid.org/0000-0002-6232-1761
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس: https://www.scopus.com/authid/detail.uri?authorId=57190340512
دانشکده: دانشکده ادبیات و علوم انسانی
نشانی: ملایر- دانشکده ادبیات و علوم انسانی- گروه علوم تربیتی
تلفن: 08132355388

مشخصات پژوهش

عنوان
رویکردهای عدالت آموزشی در پذیرش دانشجو در نظام آموزش عالی: یک مطالعه تطبیقی
نوع پژوهش
مقاله چاپ شده
کلیدواژه‌ها
عدالت اجتماعی رویکردهای عدالت آموزشی پذیرش دانشجو اقدام مثبت تبعیض روا مطالعه تطبیقی
سال 1404
مجله رهیافت
شناسه DOI
پژوهشگران محسن نظرزاده زارع ، منیژه بهامیریان ، روح الله رازینی

چکیده

عدالت آموزشی به‌عنوان بخشی از عدالت اجتماعی، به دنبال توزیع عادلانه فرصت‌ها و منابع آموزشی برای رفع نابرابری‌ها و افزایش مشارکت همگانی است. برای تحقق این هدف، بسیاری از کشورها سیاست‌های مختلفی مانند اقدام مثبت و تبعیض روا را به کار می‌برند که معمولاً سهمیه‌بندی به-عنوان یکی از روش‌های اصلی پیاده‌سازی آن-هاست. ازاین‌رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه فلسفه‌های زیربنایی، رویکردها و شیوه‌های اجرایی عدالت آموزشی در پذیرش دانشجو در نظام آموزش عالی ایران و کشورهای منتخب (ایالات‌متحده آمریکا، اتریش، ژاپن، ترکیه، برزیل، آفریقای جنوبی، هندوستان و مالزی) بود. برای دستیابی به این هدف، از رویکرد کیفی از نوع مطالعات تطبیقی با تکیه‌بر روش چهار مرحله‌ای جرج بردی (توصیف، تفسیر، هم‌جواری و مقایسه) استفاده شد. داده‌ها از طریق بررسی مقاله‌های علمی، اسناد و گزارش‌های سیاستی مربوط به نظام آموزش عالی ایران و کشورهای منتخب جمع‌آوری و تحلیل شدند. یافته‌های پژوهش نشان داد که فلسفه زیربنایی عدالت آموزشی در نظام آموزش عالی کشورهای آمریکا، هندوستان، مالزی، برزیل و آفریقای جنوبی بر رفع تبعیض‌های نژادی تأکید دارد، اما در کشورهای ایران، ترکیه، ژاپن و اتریش بر رفع محرومیت‌ها و نابرابری‌های متمرکز است. همچنین، در تمامی کشورهای موردمطالعه به‌جز ایران، از سیاست «اقدام مثبت» در پیاده‌سازی عدالت آموزشی استفاده شده است؛ درحالی‌که ایران از سیاست «تبعیض روا» بهره برده است. نتیجه‌گیری کلی این پژوهش بر ضرورت تدوین سیاست‌های عدالت آموزشی منطبق با شرایط بومی هر کشور تأکید دارد. اگرچه رویکردهای بکار گرفته‌شده در کشورهای موردمطالعه می‌توانند الگویی برای اصلاح سیاست‌های کشور ما باشند، اما تقلید نسنجیده از الگوها و رویکردها بدون در نظر گرفتن زمینه‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی، کارایی لازم را نخواهد داشت. بر این اساس بازنگری در سازوکارها و زمان‌بندی اعمال سهمیه‌ها در کشور ما ضروری است، چراکه سهمیه‌ها باید موقتی باشند و هدف نهایی آن‌ها، ایجاد فرصت‌های برابر بدون نیاز به امتیازات ویژه باشد. علاوه بر این، پایش مستمر اثربخشی شیوه-های سهمیه‌بندی و انطباق آن‌ها با اهداف عدالت آموزشی، برای اطمینان از دسترسی عادلانه به آموزش عالی و جلوگیری از بروز بی‌عدالتی‌های جدید نیز ضروری است.