چکیده این پژوهش به پنج قسمت تقسیم می گردد: 1) بررسی فرآیند جذب مولکول های آمونیاک و فسفین بر روی نانولوله های بورنیتریدی (4و4)، (5و5)، (7و7) و (8و8) خالص صورت گرفت. این مطالعه با روش DFT و سطح تئوری B3LYP/6-31G(d) انجام شده است. نتایج نشان داده است که انرژی جذب مولکول های آمونیاک و فسفین بر روی نانولوله های بورنیتریدی (4و4)، (5و5)، (7و7) و (8و8) بسیار ضعیف بوده و نیروهای موجود عمدتاً از نوع نیروهای واندروالسی می باشد. انرژی جذب مولکول آمونیاک با افزایش قطر نانولوله ها کاهش می یابد در حالی که انرژی جذب برای مولکول فسفین، با افزایش قطر نانولوله ها افزایش یافته است. 2) مطالعه ی جذب مولکول های آمونیاک و فسفین بر روی نانو لوله های بورنیتریدی (4و4)، (5و5)، (7و7) و (8و8) ناخالص شده با فلزات نیکل و پلاتین انجام شد. تمامی ساختار های فرآیند های جذب با روش DFT و سطح تئوری B3LYP/6-31G(d) بهینه سازی گردید، برای حفظ دقّت در محاسبات از مجموعه پایه یLANL2DZ به صورت اختصاصی برای فلزات اضافه شده استفاده شده است. محاسبات نشان می دهد که با افزایش ناخالصی فلزات نیکل و پلاتین بر روی نانو لوله های بورنتیریدی، میزان شکاف انرژی کاهش یافته که این امر در جذب مولکول های آمونیاک و فسفین مؤثر بوده است، همچنین مشخص گردید جذب مولکول های آمونیاک و فسفین بر روی نانو لوله های بور نیتریدی ناخالص شده، از نوع جذب شیمیایی می باشد. انرژی جذب مولکول آمونیاک بر روی نانو لوله های بورنیتریدی ناخالص شده با افزایش قطر نانولوله ها کاهش یافته در حالی که این روند برای انرژی جذب مولکول فسفین معکوس می باشد. انرژی جذب مولکول آمونیاک بیشتر از مولکول فسفین بر روی نانو لوله های بورنیتریدی ناخالص می باشد. 3) بررسی فرآیند جذب مولکول های آمونیاک و فسفین بر روی نانو لوله های بورنیتریدی (4و4)، (5و5)، (7و7) و (8و8) به همراه نقص استون والز انجام گردید. تمامی محاسبات با روش DFT و سطح تئوری B3LYP/6-31G(d) بهینه سازی شد. محاسبات مشخص نمود که وارد نمودن نقص استون والز در نانو لوله های بورنیتریدی، باعث افزایش میزان انرژی جذب مولکول آمونیاک شده است در حالی که قابلیت جذب مولکول فسفین تغییر خاصی ننموده است، همچنین انرژی جذب مولکول آمونیاک بیشتر از انرژی جذب مولکول فسفین بر روی نانولوله های بورنیتریدی به همراه نقص استون والز می باشد. ا