بررسی نقش خانواده در تربیت کودکان، هدف اصلی مقاله حاضر است و برای تبیین آن، از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. در ارتباط با تربیت کودکان، عوامل محیطی متعددی نقش دارند، که از جمله این عوامل می توان به جهان بینی حاکم بر جامعه، آداب و رسوم فرهنگی، خانواده، دوستان خانوادگی، همسایه ها، همسالان، هم بازی ها، مهد کودک، مدرسه، مراکز بهداشتی، رسانه های گروهی و نهادهای دینی اشاره کرد. در این میان، خانواده یکی از تأثیرگذارترین عوامل محیطی در تربیت کودکان است و کیفیت تعامل والدین با همدیگر و با کودکان، وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سلامت جسمی و روانی والدین و به طور کلی بافت و ساختار خانواده، بر سازگاری، تعادل روانی و شکل گیری شخصیت کودکان مؤثر است. با توجه به بررسی متون علمی راجع به موضوع مورد بحث، خانواده از طریق ایجاد سبک دلبستگی (ایمن، هراسان- اجتنابی، دلواپس، و انفصالی)؛ به کار بردن سبک تربیتی (مقتدر، اقتدارگرا یا خودکامه، بسیار آسان گیر، و بی تفاوت)؛ همانند سازی کودکان با آنها؛ به کار بردن تشویق، تحسین و بازداری؛ تنبیه و انضباط؛ توجه به رشد تکوینی کودک؛ ایجاد تعادل بین کار و خانواده و فضای عاطفی خانواده، در تربیت کودکان مؤثر است.