درک درستی از معماری نئو آوانگاردها نیاز به خوانشی نقادانه از دستاوردهای آرکیگرام دارد که من در سال 1994 در دانشگاه آزاد تحقیق درباره ی آن را آغاز کردم. بااینکه مقالات و کاتالوگ های باکیفیت درباره ی آرکیگرام در سرتاسر دهه ی قبل ظاهرشده بود ،جای خالی مقاله ای کامل وصِرف درک می شد.با توجه به وسعتِ تکاملِ اخیرِ تحقیقات علمی در معماری نئوآوانگاردها،احتمالاً در آینده ما می توانیم در انتظار نشریات بیشتر روی جنبه های مختلفی از کار آرکیگرام باشیم،یا برعکس،این نوشته را با سایر مباحثی که در این مورد نوشته خواهد شد،ترکیب کنیم.امّا در حال حاضر،مطالعه ای که در حد واندازه ی یک کتاب است،این فرصت را فراهم کرده و فرصت سیر در تمام لحظات آرکیگرام امکان پذیر شده است. تحقیقات انجام شده به گروه آرکیگرام اجازه می دهد تا به عنوان یک فرهنگ دیدهشود،نه فقط یک معماری سطحی.به دلیل اینکه غالب ایده های آرکیگرام از روی کاغذ فراتر نرفت،طرح واره ها و نوشته های گروه هنگامی که با دید نشانه شناسانه مطالعه می شوند،مانند چالش های سبکی، مباحث اجتماعی،فنّاوری و حرفه ی معماری دهه ی 60 ارزش پیدا خواهند کرد و زمانیکه محققان حقایق فن معماری یا اصول علمی را بهدقّت بررسی می کنند،اغلب در خیال تیره وتار سبک نمایشی ممتاز آرکیگرام فرو می روند. آنچه این کتاب به آن پرداخته برای بیش از 40 سال چالش برانگیز بوده و هم نقد و هم جنگ و جدال ومعذرت خواهی را به تصویر می کشد.اگرچه وسوسه انگیز است که این کتاب را همچون سایر نوشته های پیشینتدوین کرد،امّا این کتاب که پیرو ملزومات معتبر معماری ست،نه جسارت آرکیگرام را مورد تمسخر قرار می دهد و نه یک "زندگی نامه ی رسمی " از گروه ارائه می دهد. در ابتدا من نیز همچون سایرین، سعی در نوشتن زندگینامه ی اعضاءِ گروه داشتم تا اینکه مشاهدات زیاد فرق ظریف میان اهداف اعضاءِ آرکیگرام را آشکار کرد (هرچند اعضاء گرو و نقّادان سعی در هم خو نشان دادن گروه داشتند) و با این وجود نوشتن زندگینامه کاری بیهوده به شکار می رفت.این کتاب ترکیبی از دیدگاه ناظران خارجی- تحسین کننده و مخالف-از گروه آرکیگرام به همراه دید آرکیگرام نسبت به خود را ارائه می دهد. با توجه به عدم دسترسیمن به اعضاءِ باقیمانده ی گروهی که جوهره ی کتاب من را ساختند(پیتر کوک ، دنیس کرامپتون ، دیوید گرین و مایکل وب )، لازم است توضیح دهم که قطعاً ا