حکمت فلسفی در ایران پس از اسلام و همچنین در جهان اسلام از طریق نهضت ترجمه با حکمت یونانی پیوند خورده و به تعامل نزدیک شد. دراین میان دانشمندان بسیاری از جمله خواجه نصیرالدین طوسی از طریق حکمت مشاء، فارابی و ابن سینا با آثار یونانی آشنا شده و بر غنای آن افزودند. حال سوال این است که کدام یک از مؤلفه های فکری حکمت یونانی به خصوص سنت افلاطونی- افلوطینی در اندیشه های فلسفی و کلامی خواجه نصیرالدین طوسی حضور داشته است؟ در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با مراجعه به آثار خواجه نصیرالدین طوسی دریافتیم که این حضور و مشابهت در قالب اشکال مختلفی همچون 1.پذیرش کامل و بدون تغییر و همراه با جابجایی مانند اکثر مسائل منطق، مبحث مقولات دهگانه، علل اربعه، تقسیمات علوم؛2. در برخی دیگر از مباحث به صورت تکمیل، تغییر و اضافه شدن براهین مانند مسأله امتناع تسلسل، تجرد نفس، اثبات واجب، توحید واجب، امتناع صدور کثیر از واحد، اتحاد عاقل و معقول، جوهریت صور نوعیه؛3. دسته سوم علوم و مسائلی که با حفظ نام و عنوان قدیمی خویش، محتوای آنها تغییر نموده و ماهیت جدیدی یافته اند مانند مثل افلاطونی بروز کرده است.