واقعگرایی و غیرواقعگرایی و مطلقگرایی و نسبیتگرایی اخلاقی یکی از مهم ترین چالشهای پیشروی فیلسوفان اخلاق از یونان باستان تا به حال بوده است؛ ازآنجاکه هدف اخلاق، تربیت انسان بوده، حل چالش فوق در تحلیل و تعیین حقیقت و هستیشناسی ارزش اخلاقی است. مقصود از هستیشناسی ارزش اخلاقی این است که آیا ارزش اخلاقی، واقعیتی مستقل از انسان یا قرارداد دارد و یا فقط حاکی از سلیقه و قرارداد است؟ دراین مقاله با بررسی هستیشناختی ارزش اخلاقی از منظر علامه مصباح یزدی و جاندیویی با روش توصیفی تحلیلی دریافتیم:1.ارزش به معنای شایسته خواستن از منظر هر دو متفکر از نوع بالقیاس الی الغیر(رابطه علی و معلولی میان فعل اختیاری انسان و کمال مطلوب وی) عینی و واقعی است نه وابسته به سلیقه و خواست فرد و جامعه؛2.اما علامه مصباح یزدی واقعگرایی اخلاقی و جان دیویی غیرواقعگرای اخلاقی و به تبع آن نسبیگرایی اخلاقی(نسبیت معرفتشناختی و فرااخلاقی) است؛3.ریشه این اختلاف به مبانی معرفتشناسی در تعریف صدق، اطلاق و نسبیت ارزشهای اخلاقی و ملاک کلی ارزش اخلاقی(مصلحت عمومی و واقعی از منظر علامه مصباح یزدی و رشد متخذ از مکتب داروینی از منظر جان دیویی) بازگشت میکند.