تصمیم گیری در مطالعات محیط زیستی به دلیل ارتباط بین عوامل اجتماعی- سیاسی، محیط زیستی و اقتصادی می تواند پیچیده باشد. هدف این مطالعه بهینه سازی، تخصیص اراضی و اولویت بندی محصولات کشاورزی آبی (گندم، جو، برنج، کلزا، سویا و ذرت) در شرق استان گلستان با رویکرد سناریوسازی و در نظر گرفتن شاخص های اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی می باشد. بهبود کارآیی تولید محصولات کشاورزی، استفاده بهینه از منابع آب، کاهش استفاده از سموم و کودهای شیمیایی، بهبود و افزایش درآمد کشاورزان و حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست از اصلی ترین اهداف بهینه سازی و اولویت بندی محصولات کشاورزی است. مطالعه حاضر میزان دقیق و صحیح مصرف کود و سموم شیمیایی را در منطقه مورد مطالعه بدست آورده و در عین حال رویکردی را نیز جهت تجزیه و تحلیل تاثیر مهم ترین متغیرها بر تولید محصولات کشاورزی در شرق استان گلستان به عنوان یکی از قطب های کشاورزی کشور ارایه می دهد. در این مطالعه سموم بر اساس سمیت و شاخص LD50 در مدل بهینه سازی وارد شدند. بدین منظور ابزار پشتیبانی تصمیم گیری MCATکه چارچوب آن براساس ترکیب الگوریتم های تکاملی بهینه سازی و روش تجزیه و تحلیل چندمعیاره می باشد، مورد استفاده قرار گرفت. مقایسه نتایج سناریوهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی در بهینه سازی محصولات کشاورزی مورد مطالعه نشان دهنده تناقض در اهداف محیط زیستی و اقتصادی – اجتماعی است. رتبه برنج در سناریوی اجتماعی دو، در سناریوی اقتصادی پنج و در سناریوی محیط زیستی شش می باشد و کشت آن در منطقه مورد مطالعه از نظر محیط زیستی رد می گردد. پرداخت یارانه برای کود و سموم و نیز آب ارزان مورد استفاده در کشاورزی سبب مصرف بی رویه آن ها در منطقه مورد مطالعه می گردد. به دلیل سیستم آبیاری سنتی و غرقابی در منطقه، مشکلات اساسی در تامین آب مورد نیاز در این بخش وجود دارد و کشت محصولاتی مانند برنج با نیاز آبی بالا به هیچ وجه توجیه ندارد. سویا در هر دو سناریوی اقتصادی و اجتماعی در پایین رتبه قرار دارد و کشت آن در منطقه مطالعاتی از لحاظ اقتصادی و مقبولیت اجتماعی رد می گردد. مشکلات بازرگانی سویا، نبود ثبات قیمت، کمبود ادوات زراعی، مکانیزاسیون، ادوات و ماشین آلات خاص مراحل کاشت، وجین، سم پاشی و برداشت دانه از مهمترین موانع توسعه کشت این دانه روغنی در استان گلستان می باشد. رویکرد ارا