بررسی معانی مختلف واقع گرایی و نسبی گرایی اخلاقی نشان میدهد، نه هر واقع گرایی مثبت است و نه هر نسبی گرایی منفی. واقع گرایی دو معنای وجود شناختی و معرفت شناختی دارد، همانطور که نسبی گرایی در بحث وجودشناختی و معرفت شناسی مطرح میشود. چنانکه اعتباری نیز دست کم چهار معنا دارد: اعتباری در مقابل حقیقی، اعتباری در مقابل اصیل، اعتباری به معنای موجود وابسته و اعتباری به معنای اعتباریات عملیه. اگر چه نظریه اعتباریات علامه طباطبایی یکی از معانی نسبی گرایی محسوب میشود ولی باید توجه داشت چون ناظر به بحث وجودشناختی و علت و معلول بوده، پس بی ارتباط با اخلاق نسبی است، حتی اگر آن را در بحث معرفت شناسی هم وارد کنیم، از آنجا که اعتباریات با واقعیتی به نام کمال و سعات انسان یا همان قرب به خدا ارتباط برقرار میکند، به طوری که همه افعال اختیاری انسان اگر مطابق با کمال واقعی بوده باشد ارزشمند خواهند بود و این دانش نیز در فطرت همه انسانها به عنوان یک شناخت اصیل، عمومی و ثابت، وجود دارد، در زمره واقع گرایان قرار خواهد گرفت زیرا با دقت در معانی واقع گرایی و نسبی گرایی و نیز با توجه به نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، میتوان گفت اعتباریات ایشان، از قبیل اعتباریات محض نیست بلکه ریشه در واقعیت دارد.