هدف پژوهش حاضر، بررسی شیوه های مفهوم سازی استعاری احساسات در «لاک صورتی»، «بچه مردم»، «آفتابِ لب بام» و «اختلاف حساب» جلال آل احمد (1302-1348) است. در این پژوهش، برآنیم تا این سوالات پاسخ دهیم که کدام احساسات بیشترین استعاره ها را به خود اختصاص داده اند؟ و حوزه های عینی مفهوم سازی احساسات در قالب استعاره کدامند؟ چهارچوب نظری مورد استفاده، رویکرد استعاری لیکاف و جانسون (1980) است. یافته ها نشان داد برای بیان استعاری «نگرانی»، از حوزه های عینی «جنگ»، «بیماری»، «عدد»، «پایین»، «ظرف»، «ماده درون ظرف»، «فاصله»، «حالت فیزیکی بدن»، «شیء بی ارزش» و «مرگ» استفاده شد؛ «غم» با حوزه های عینی «سنگینی»، «ماده درون ظرف»، «بیماری»، «آتش»، «شیء شکننده»، «نیروی فیزیکی» و «حیوان درنده» و «ترس» با «حالت فیزیکی بدن»، «ماده درون ظرف»، «سرما» و «گیاه» عینی سازی شد و «خشم» با «حالت فیزیکی بدن»، «حیوان درنده»، «سرما» و «تلخی» به تصویر کشیده شد.