صفات خداوند در یک تقسیم بندی کلّی به دو قسم تقسیم می شوند: 1- صفات ثبوتیه، جمالیه، کمالیه: مقصود آن دسته از صفاتی هستند که کمالی از کمالات خداوند را بیان کرده و جنبۀ ثبوتی و وجودی دارند و نبود آنها نوعی نقص برای خدا محسوب می شود. مانند: علم، قدرت، حیات و... از آنجا که این صفات با واقعیت ثبوتی و کمالی خود، مایۀ جمال و زیبایی موصوف اند «صفات جمالیه» نیز نامیده می شوند. 2- صفات سلبیه، جلالیه، تنزیهیه، تقدیسیه: آن دسته از صفاتی هستند که نقص و کاستی را از خدا نفی می کنند. از آنجا که نقص و کاستی، خود نوعی سلب و نبود کمال است. وقتی ما نبود و سلب کمال را از خدا نفی کنیم به اثبات می رسیم. مثلاً جهل به معنای سلب علم است و سلب جهل به معنای اثبات علم که خود نوعی کمال است می باشد و به این ترتیب همۀ صفات سلبیه به صفات ثبوتیه بازگشت می کنند. صفات سلبیه مانند: غیر جاهل، غیر عاجز و.... این صفات از آن جهت که وجود خدا را از کاستی ها منزّه می کنند، صفات تنزیهیّه و تقدیسیّه نیز نامیده می شوند و نیز از آن جهت که شأن خداوند برتر و اجلّ از این است که به نقص و کاستی متصف شود، صفات جلال نیز نامیده می شوند