«صدیق» صیغه مبالغه صادق است و ملازم با صدق در افعال و اقوال و مقاصد است و با این عنوان به این حقیقت اشاره دارد که راه های دیگر به استحکام این برهان نیستند زیرا این برهان بر حقیقت وجود (که حتی هر کودکی آن را می فهمد و بدیهی ترین چیز است) وابسته است و به چیزی غیر از وجود مثل حرکت، حدوث، امکان ماهوی و... وابسته نیست. از آنجا که این مفاهیم از شئون ماهیت هستند از حقیقت وجود دور می شوند، چون شأن ماهیت مخفی و پوشیده است در حالیکه شأن وجود ظاهر بودن است. بلکه ماهیّات هم به وسیله وجود از خفاء بیرون می آیند. ابن سینا در برخی عباراتش به وجه تمایز برهان خود با سایر براهین اثبات خدا اشاره کرده و امتیاز این برهان بر دیگر براهین خدا شناسی را در این می داند که؛ در این برهان، بدون وساطت مخلوقات و صرفاً با تکیه بر خود وجود، وجود خدا اثبات می شود و نیز با استشهاد به آیه شریفۀ «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق أو لم یکف بربک انّه علی کل شیء شهید» (فصلت/ 53) «به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان می دهیم تا آشکار گردد که او حق است، آیا کافی نیست که او بر همه چیز شاهد و گواه است.» در تمایز بین برهان صدیقین با غیر آن می گوید: این طریق صدیقین است. و به این ترتیب این نوع برهان پس از وی به «برهان صدیقین» شهرت یافت. شیخ اشراق نیز این برهان را پذیرفته و در برخی از کتب خویش آن را مطرح کرده است. ملاصدرا هم اگر چه معیارهای ابن سینا را می پذیرد، لکن برهان مذکور را مصداق برهان صدیقین نمی داند بلکه آن را نزدیک ترین برهان به صدیقین معرفی می کند. تفاوت تقریر ملاصدرا از برهان صدیقین با ابن سینا در این است که ایشان (ملاصدرا) بر دو تا از مبانی حکمت متعالیه (اصالت وجود و تشکیک وجود) تکیه می کند برهان صدیقین تقریرهای متفاوتی دارد به طوری که تنها محقق آشیانی، در تعلیقه اش بر شرح منظومه نوزده تقریر آن را ذکر کرده[8] و با احتساب تقریر حکیم سبزواری در تعلیقه بر اسفار و تقریری که خود ملاصدرا در اسفار نقل کرده، مجموعاً بیست و یک تقریر (21) می شود.البته این براهین فقط تقریرهایی است که تا زمان محقق آشیانی اقامه شده است.