در مقاله حاضر با روش تطبیقی - انتقادی به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و الوین پلنتینجا در خصوص مبانی فلسفی اثبات وجود خدا می پردازیم. هدف در این پژوهش تبیین، تطبیق، و نقد و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و الوین پلنتینجا، می باشد. علامه طباطبایی معتقد است وجود خدا امری بدیهی است و ادله اثبات وجود خدا نیز صرفا بر بداهت وجود خدا استدلال میکنند چنانکه ایشان آیات قرآن را نیز در مقام اثبات خدا ندانسته و آنها را تنها براهینی بر بداهت وجود خدا میداند. الوین پلنتینجا معتقد است، یک سری گزاره های جزیی وجود دارد که بدون اعتقاد به وجود خدا نمیتوان آنها را پذیرفت. خدا وجود دارد که این گزاره های جزئی را برای یک دین دار یک گزاره واقعا پایه معرفی می کند. به رغم اینکه پلنتینجا اعتقاد به وجود خدا را پایه میداند ولی پایه دانستن وجود خدا به معنای بداهت وجود خدا نیست. به همین جهت تفاوت جدی بین این دو دیدگاه وجود دارد. چنانکه نقدهای جدی به هر دو دانشمند در این خصوص وجود دارد. اثبات بداهت وجود خدا و تصدیق دیدگاه علامه به غایت دشوار و در برخی از تقریرهایش دچار مصادره به مطلوب بوده، چنانکه برهان پلنتینجا، به رغم فاصله گرفتن از تفکر سنتی مسیحیت، در زمره عقل عملی قرار گرفته و فاقد پشتوانه های نظری است.