در مباحث مربوط به خانواده مسئله چندهمسری مورد توجه علوم مختلف بهویژه علوم انسانی و دینی بوده است و از موضوعات قابل اهمیت در حوزه مباحث فرهنگی و اجتماعی بهشمار میآید. کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) و قرآن نیز آموزههایی در این باره بیان کردهاند. در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی ـ تطبیقی روشن گردید که از میان گونههای مختلف چندهمسری صرفاً گونه تعدد زوجات در عهد عتیق بهصورت ضمنی (داستانهای انبیا و احکام فقهی) و در قرآن بهصورت صریح مورد پذیرش قرار گرفته است. در عهد جدید نیز اگرچه درباره جواز آن صراحتاً چیزی گفته نشده است، اما هیج تصریحی بر ممنوعیت آن وجود ندارد (برخلاف آموزههای دین مسیحیت). قرآن در عین آنکه صراحتاً تعدد زوجات را مجاز دانسته، اولویت را بهگونه تکهمسری داده است؛ ازاینرو برخلاف ظاهر عهد عتیق تعداد مجاز زوجات را صراحتاً محدود و احکام سختگیرانهای را برای آن وضع کرده است. در کتاب مقدس تبیینی از تعداد مجاز و سایر احکام تعدد زوجات نمیتوان یافت. همچنین برخلاف کتاب مقدس که به حکمت و مصلحت تعدد زوجات نپرداخته، قرآن حکمت جواز آن را مصالح اجتماعی بیان کرده است.