هدف از پژوهش حاضر شناسایی چالش های روش کل‌نگر در آموزش زبان فارسی مقطع اول ابتدایی از دیدگاه معلمان بود. رویکرد کل‌نگر در زبان‌آموزی با تأکید بر روش‌های تدریس متنوع، مشارکت فعال دانش‌آموزان و توجه به تفاوت‌های فردی، فرصت‌های ارزشمندی را فراهم می‌کند و ترکیب آن با رویکرد آوایی به کسب مهارت‌های خواندن و نوشتن و درک عمیق‌تر متن کمک می‌کند. کاربرد آزمایشی این رویکرد در قالب بسته های زبان آموزی در برخی مناطق کشور که مدت کوتاهی است آغاز شده است، ضرورت اجرای پژوهش هایی را که با هدف تقویت دستاوردهای این طرح ایجاب می‌کند. جامعه‌ی آماری پژوهش حاضر را معلمان و راهبران آموزشی مجری بسته‌های زبان‌آموزی با رویکرد کل‌نگر که در آموزش و پرورش استان مرکزی مشغول به خدمت بودند تشکیل می‌دهند. بدین‌ترتیب، با نمونه‌گیری از نوع هدفمند و به شیوه‌ی گلوله برفی 22 نفر از این افراد انتخاب شدند و با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته (تا رسیدن به اشباع نظری) اطلاعات گردآوری شد. نتایج حاصل از روش تحلیل محتوای کیفی کلایزی منجر به شناسایی کدهای گزینشی (چالش‌ها و فرصت‌ها)، و مضمون‌های محوری عوامل انسانی، محتوای بسته ها و مدیریت اجرا با 53 کد باز گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که اجرای رویکرد کل‌نگر در آموزش زبان فارسی به پایه‌ی اول، با چالش‌هایی از جمله نگرش منفی معلمان؛ مقاومت آنان در برابر تغییر؛ عدم توجه به پیش‌نیازهای دانش‌آموزان؛ توجیه نبودن والدین در مورد این رویکرد جدید؛ عدم تناسب محتوای آموزشی با زمان‌بندی، تراکم کلاس‌ها، و امکانات آموزشی؛ مشکلات اجرایی و محدودیت‌های مالی مواجه است. برای رفع این چالش‌ها، نیازمند برنامه‌ریزی دقیق، حمایت از معلمان، تغییر نگرش معلمان و والدین، بازنگری در محتوای آموزشی، توجه به شرایط مدارس و نیازهای دانش‌آموزان، اصلاح تدابیر اجرایی، و تأمین منابع مالی هستیم.
