دهه 1990 را می توان دهه تغییرات شگرف در توجه به یادگیری زبان خارجه دانست. مانند همه امور، سیاست واقتصاد نقش بسیار مهم در این تغییر نگرش بازی می کنند. دیدگاه ملل مختلف در یادگیری زبان دوم بیش از مسایل آموزشی و تربیتی نشات گرفته از مسایل سیاسی و ملاحظات اقتصادی بوده است. این پژوهش سعی بر این دارد از دیدگاه اقتصادی به آموزش زبان خارجه نگاهی داشته و در کنار تشریح فرصت های ایجاد شده به مشکلات و چالش های این موضوع نیز توجه داشته باشد. از جمله فرصت های بالقوه یادگیری زبان دوم از منظر اقتصادی می توان به افزایش فرصت های شغلی برای نیروی کار فراوان و ارزان کشورهای در حال توسعه، افزایش تحرک نیروی کار ماهر، استفاده از منابع علمی روز دنیا برای پیشرفت های اقتصادی داخلی، استفاده از فنآوری های جدید حاصل تحقیقات و پژوهش های نوین اندیشمندان دنیا، افزایش جذابیت برای ورود جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی و .... اشاره نمود. در کنار این فرصت های ایجاد شده نباید از چالش ها و مخاطرات این امر نیز غافل شد. تک فرهنگی تضعیف تربیت دینی و تاثیر نفوذ زبان خارجه بر زبان محلی تحمل فرهنگ خاص کاهش تعاملات اجتماعی در سایه فرهنگ محلی و دینی تزلزل ارزشها و بحران های روحی و فکری ناشی از تفاوت های موجود در داخل و خارج از منطقه محل زندگی از مهمترین تهدیدها و نگرانی های ورود به آموزش زبان بیگانه می باشد.
