آشکار سازی لبه ساختارهای زیر سطحی و شناسایی محل آن ها، از مراحل مهم پردازش داده های مغناطیس سنجی است. به منظور آشکار سازی لبه ها به طور معمول، ابتدا تبدیل برگردان به قطب بر روی داده ها اعمال می گردد تا بی هنجاری های مغناطیسی بر روی توده عامل بی هنجاری قرار گیرد. سپس صافی های آشکار ساز لبه بر روی داده های برگردان به قطب شده اعمال می گردد. در صورت وجود مغناطیدگی بازماند نمی توان از روش تبدیل به قطب استفاده کرد. چون اطلاعات مربوط به بردار مغناطیدگی توده زیر سطحی موجود نیست. بنابراین نمی توان از روش های رایج آشکار سازی لبه در حضور مغناطیدگی بازماند استفاده کرد. در این صورت تبدیل های دیگری مثل اندازه دامنه میدان مغناطیسی، تبدیل R، تبدیل E و سیگنال تحلیلی به کار گرفته می شود. در این مقاله پیشنهاد می شود که در حضور مغناطیدگی بازماند، صافی کنی بر روی تبدیل اندازه دامنه میدان مغناطیسی اعمال شود تا لبه ساختارهای زیر سطحی آشکار شود. صافی کنی یک صافی برای شناسایی لبه ها در پردازش تصویر است که دارای یک فرایند مرحله ای است. در نهایت این روش ها بر روی داده های مغناطیس حاصل از یک مدل مصنوعی و داده های مغناطیس کانسار آهن الله آباد یزد اعمال می شود. نتایج نشان می دهد که تبدیل اندازه دامنه میدان مغناطیسی، مرکزگرایی کمتری نسبت به سایر روش ها دارد. تبدیل R، تبدیل E و سیگنال تحلیلی مرکزگرایی بهتری داشته ولی نسبت به نوفه حساس هستند و همچنین مرز توده های عمیق و دارای خودپذیری مغناطیسی کم را به خوبی مشخص نمی کنند. روش صافی کنی مرکز گرایی مناسبی داشته و می تواند مرز توده های عمیق و سطحی را آشکار کند.