چکیده: فارسی عامیانه، از ویژگی های منحصربه فردی در سطح معنایی برخوردار است. یکی از این ویژگی ها، وجود عبارت-های اصطلاحی است که به فراوانی در فارسی عامیانه کاربرد دارند و مفهوم سازی بسیاری از انتزاعیات بر عهده آنهاست. این مقاله توصیفی-تحلیلی، با درنظرگرفتن رویکرد استعاری لیکاف و جانسون (1980)، به بررسی مفاهیم انتزاعی می پردازد که با حوزه عینی «راه» در فارسی عامیانه صورت بندی شده اند. برای این هدف، داده های پژوهش را از فرهنگ اصطلاحات عامیانه نجفی (1387) استخراج کردیم. بررسی ها نشان داد که حوزه عینی «راه»، مفاهیم انتزاعی «چاره و تدبیر»، «مدارا کردن»، «شروع»، «پایان»، «جاری شدن»، «تبحّر»، «موافقت»، «تمایل»، «توضیح»، «دیدار»، «فریب» و «فراهم بودن» را تصویرسازی استعاری می کند. از این میان، تنوّع چشم گیری در نگاشت استعاری «راه به مثابه چاره و تدبیر» با عبارات اصطلاحی «راه (به جایی) داشتن/ نداشتن»، «راه پیش پای کسی گذاشتن»، «راهش این بودن»، «راه کسی را بستن»، «از راهش وارد شدن» و «نه راه پس داشتن، نه راه پیش» به چشم می خورد. در بیان چرایی استفاده از عبارات عامیانه، این نتیجه حاصل شد که استفاده از اینگونه عبارت ها در گفتار غیررسمی، امکان تصویرسازی جزئیات برخی مفاهیم را فراهم می سازند و شاید بدون استفاده از اینگونه عبارت ها، نتوانیم آن جزئیات را به دقت و با سهولت بیان کنیم.