با استعارههای مفهومی میتوان هیجانات را به صورت تجربههای عینی صورتبندی کرد و با مَجاز، بازتاب آنها را به شکل تجربههای جسمانی و واکنشهای رفتاری مجازبنیاد نشان داد. این پژوهش از نوع پدیدارشناسی توصیفی است و هدف آن، بررسی دو سازوکار شناختی استعاره و مَجاز و شیوۀ تعامل آنها در مفهومسازی ترس است. برای انجام این پژوهش، از هشتاد و چهار نفر از دانشجویان رشتۀ زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاههای ملایر و ایلام خواسته شد تا از ماجرایی بنویسند که موجب ترس آنها شده باشد و ترس خود را توصیف کنند. یافتهها نشان داد که افراد شرکتکننده در پژوهش، از شانزده حوزۀ مبداء استعاری و بیست و چهار واکنش جسمانی و رفتاری برای سازماندهی مفهوم ترس استفاده کردهاند. همچنین، بیشترین فراوانی در حوزۀ استعاره، مربوط به حوزههای عینی «دشمن/حریف»، «مرگ»، «سفر»، «شنیدن صدا» و «ماده/شیء» بوده است و واکنشهای جسمانی و رفتاری مجازبنیاد، هیجان ترس را بیشتر در قالب «سرما و لرز»، «تپش قلب»، «گریه» و «ناتوانی در حرکت» مفهومسازی کردهاند. این پژوهش نشان داد که ترس در برخی حوزهها به شیوۀ تعاملی و با «استعاره- مجاز»، «استعاره- استعاره»، «مجاز- استعاره» و «مجاز- مجاز» صورتبندی شده است.