هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشرانهای کلیدی مؤثر بر برندسازی مدارس غیرانتفاعی ایران بود تا با استخراج و تحلیل این عوامل، چارچوبی جامع برای مدیریت استراتژیک برند در این حوزه تدوین شود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع کیفی بود که در دو گام انجام شد. در گام اول (فراترکیب)، با استفاده از الگوی هفتمرحلهای سندلوسکی و باروسو (2006)، مطالعات کیفی و آمیخته منتشرشده بین سالهای 2010 تا 2025 مرور و تجزیهوتحلیل گردید. در این مرحله، 158 کد در دو بعد ادراکی و ساختاری و در قالب هفت زیرمقوله فرعی شامل: تصویر سازمانی قوی، تجربه مثبت مشتری، مدیریت و رهبری راهبردی، زیرساختهای فیزیکی و فناوری بهروز، منابع انسانی توانمند، کیفیت بالای خدمات آموزشی، و روابط عمومی و تبلیغات مؤثر استخراج شد. در گام دوم (پیمایش کیفی)، با تکیه بر مصاحبه نیمهساختاریافته با 13 نفر از متخصصان، مدیران، معلمان، والدین و کارشناسان حوزه برندسازی آموزش که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند از نوع حداکثر تنوع انتخاب شدند، به دنبال اعتبارسنجی مولفههای گام اول و تکمیل آنها بودیم. نتایج این گام نیز نشان داد که عوامل کلیدی مؤثر بر برندسازی مدارس غیرانتفاعی در چهار مقوله اصلی شامل: ساختاری، ادراکی، فرایندی، محیطی با نه زیرمقوله فرعی شامل: تصویر سازمانی قوی، تجربه مثبت مشتری، کیفیت بالای خدمات آموزشی، منابع انسانی توانمند، زیرساختهای فیزیکی و فناوری بهروز، مدیریت و رهبری راهبردی، روابط عمومی و تبلیغات مؤثر، هویتبخشی و رقابتپذیری، و موقعیت مکانی مدرسه، طبقهبندی شدند. نتایج کلی پژوهش بیانگر آن است که این دستهبندی جامع از پیشرانها، با تأکید بر تمایز، ارزشآفرینی و رقابتپذیری، میتواند ضمن ارتقای جایگاه رقابتی مدارس غیرانتفاعی، نقش مهمی در شکلگیری و تقویت چارچوب مدیریت استراتژیک برند در نظام آموزشی غیردولتی ایران ایفا کند.