1404/03/14
یحیی نورمحمدی نجف آبادی

یحیی نورمحمدی نجف آبادی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده ادبیات و علوم انسانی
نشانی: دانشگاه ملایر - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
تلفن: 08132355348

مشخصات پژوهش

عنوان
تالیف تکنگاری معرفت شناسان غربی(دکارت)
نوع پژوهش
طرح پژوهشی خاتمه یافته
کلیدواژه‌ها
معرفت شناسی - دکارت - مبانی - نقد - تالیف
سال 1400
پژوهشگران یحیی نورمحمدی نجف آبادی

چکیده

تبیین و بررسی نظام معرفت شناسی دکارت ریاضی دان، فیلسوف و فیزیک دان فرانسوی، رنه دکارت در تاریخ 31 مارس 1596 میلادی در روستایی از توابع شهرستان اندر- ا- لوآر از توابع ایالت تورن فرانسه در خانواده ای اشرافی و کاتولیک چشم به جهان گشود. پدرش مستشار و قاضی پارلمان در رن در ناحیه برتاین (دماغه بزرگی در شمال غرب فرانسه است که بین کانال مانش در شمال و خلیج بیسکای در غرب قرار دارد و مرکز آن رن است) بود، و در سیزده ماهگی مادر خود را از دست داد. دکارت از نظر شخصیتی، صبور، معتدل و خوش مشرب بود و بسیار زاهدانه زندگی می کرد و تا پایان عمر، ازدواج نکرد. پرخواب و کم مطالعه بود و به جای مطالعه کتاب ها، بیشتر به مطالعه آفاق و انفس توجه داشت و می گفت: «بر آنم تا مطالعه نکنم مگر دانشی را که در نفس خود یا کتاب بزرگ جهان بیابم». دکارت به مدت هشت سال در مدرسه «لافلش» که فرقه یسوعیان تأسیس کرده بودند و در آن علوم جدید را همراه با تعالیم مسیحیت تدریس می کردند، به تحصیل دروس مقدّماتی مانند ادبیات، منطق، اخلاق، ریاضیات و مابعدالطبیعه پرداخت. چند سالی را نیز به فراگیری حقوق و طب گذراند. سپس به جهان گردی روی آورد. پس از چندی، به فلسفه مشغول شد و به تدریج، به عنوان یک فیلسوف مشهور گردید. در این مدت، وی چندین کتاب منتشر کرد: «عالم گفتار در روش راه بردن عقل و طلب حقیقت در علوم» در سال 1637م، «تأمّلات در فلسفه اولی» در سال 1642م و «اصول فلسفه». دکارت در سال 1650 م در سن 54 سالگی، بر اثر ابتلا به ذات الریه، در استکهلم سوئد از دنیا رفت. علاوه بر نظریات و دیدگاه های جدید فلسفی، قانون «شکست نور» در دانش فیزیک، و نیز «هندسه تحلیلی» در ریاضیات از ابداعات و نوآوری های دکارت هستند. اگر دوران فلسفه در غرب را به سه دوره 1- یونان باستان 2- قرون وسطی 3- عصر جدید، تقسیم کنیم، دکارت مؤسس سومین دوره (عصر جدید) است و به پدر عصر جدید شهرت دارد. البته نه به این معنا که آراء و اندیشه های وی در طول دوره عصر جدید مورد قبول اندیشمندان در غرب بوده باشد، بلکه می توان گفت که بیشتر فلسفه های قرن بیستمی ضد دکارتی هستند و او را غول خطای فلسفی بشمار می آورند و آموزه های اصلی اندیشه وی را مورد خدشه قرار داده اند؛ اندیشه هایی مانند: دیدگاه فردگرایانه درباره پژوهش (تفکر و زبان خصوصی)، مبناگرایی و کوشش برای بازسازی تمام معرفت بر