1404/09/04
یحیی نورمحمدی نجف آبادی

یحیی نورمحمدی نجف آبادی

مرتبه علمی: استادیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده ادبیات و علوم انسانی
نشانی: دانشگاه ملایر - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
تلفن: 08132355348

مشخصات پژوهش

عنوان
تبیین حرکت در مجردات از منظر فلسفی
نوع پژوهش
کرسی نظریه پردازی
کلیدواژه‌ها
حرکت، مجرد، مادی، قوه و فعل، فلسفه اسلامی.
سال 1404
پژوهشگران یحیی نورمحمدی نجف آبادی

چکیده

با روش عقلی(توصیفی، تحلیلی، استدلالی و نقدی) و بر پایه مبانی و قواعد فلسفه اسلامی مسأله حرکت در موجودات مجرد را مورد بررسی قرار دهد و با نقد دیدگاه و دلیل فیلسوفان بر انکار امکان حرکت در موجودات مجرد، آنرا اثبات و چگونگی آن را تبیین نماید. غالب فیلسوفان مُنکِر امکان تغیُّر و حرکت در مجرَّدات بوده و هستند و برای اثبات دیدگاه خود استدلالهای متعددی اقامه نموده اند. اما با بررسی استدلال‌های عقلی بر نفی حرکت در مجرَّدات، روشن گردید که آنها ناتمام ‌اند. زیرا مهمترین استدلال بر نفی حرکت در مجرَّدات، برهان قوه و فعل است که بر پایه تقابل قوه و فعل در موجودات مادی، دو جزء جوهری هیولا و صورت را در آنها اثبات می‌نماید. جزء بالقوه (هیولا) منشأ قوه در موجود مادی است که سبب امکان حرکت «خروج تدریجی شیء از قوه به فعل» در موجود مادی می‌شود. اما مجرَّدات که فاقد هیولا و ماده و لذا فاقد قوه می‌باشند، فاقد حرکت و تغیُّر می‌باشند. اما استدلال مزبور با نفی هیولا به عنوان جزء جوهری بالقوه در موجود مادی، و اثبات بساطتِ جسم و ترکیب اتحادی ماده و صورت، مورد خدشه واقع می‌شود. لذا به نظر می‌رسد که موجود مجرَّد نیز می‌تواند دارای حرکت باشد. به این صورت که چنین واقعیّتی هرچند بسیط است، هر جزءِ فرضی‌اش، با اینکه فی‌نفسه بالفعل است، خودْ بعینه نسبت به جزءِ بعدی خود بالقوه است. با انعدام جزءِ بالقوه (قابل فرضی)، جزءِ دیگری از واقعیّت سیّال تحقّق می‌یابد. در حقیقت واجدِ مقبول (قابل حقیقی) مرتبه دیگری از جزءِ کامل‌تر است که هم‌زمان با مقبولْ در خارج حادث شده‌اند و شبیه قابل فرضی (جزءِ قبلی معدوم) است. از اینرو تحقّق حرکت، ایجاب نمی‌کند که واقعیتِ سیّال، مرکَّبی شامل هیولا و یا بسیطی حالِّ در هیولا یا متعلّق به آن باشد. در نتیجه، حرکتْ امری بسیط است و عبارت از نفس تجدد و حدوث و عین ظهور تدریجی قوه در سیر حرکت جوهری است. چنین امری با وجود مجرَّد ناسازگار نیست. پس موجود مجرَّد نیز می‌تواند دارای حرکت باشد. نمونه چنین حرکتی را در نفس، هم در زمان تعلّق به بدن و هم پس از آن در برزخ، به خوبی می‌توان اثبات نمود. در این مقاله چهار استدلالِ ابتکاری بر امکان حرکت در موجودات مجرد آورده شده که به نامهای: برهان نفس؛ برهان امکان تکامل برزخی؛ برهان سنخیت و برهان شوق نامگذاری شده اند. نتیجه ایکه از مجموع این استدلالها به دست می آید عبارت است از: با توجه به اینکه اولاً وجود حرکتْ عین وجود متحرِّک و عرَضیْ تحلیلی (نه خارجی) است که اجزاء بالفعل خارجی ندارد، لذا عارض شدن آن بر وجود متحرِّک نیازمند به قوه نیست. ثانیاً مقصود از قوه، مفهومی است که از اجزاء بالقوه موجود سیّال انتزاع می‌شود و چنین معنایی از قوه با وجود مجرَّد ناسازگار نمی‌باشد. ثالثاً ماده‌ای که در مجرَّدات نفی می‌گردد، هیولای مشائی است که در اجسام نیز مورد تردید است. لذا مبتنی کردن حرکت بر چنین ماده‌ای، منجر به انکار حرکت در امور مادی نیز می‌گردد. رابعاً اگر مقصود از قوه و بالقوه بودن در شرایط تحقُّقِ حرکتْ معنای «اتصاف» باشد، چنین معنایی از قوه با وجود مجرَّد نیز سازگار است؛ می‌توان نتیجه گرفت که حرکت با همان معنای رایج خودش، یعنی خروج شیء از قوه به فعل، با تجرُّد ناسازگار نیست و موجود مجرد نیز می‌تواند وجودی سیّال و تدریجی داشته.