چکیده
|
اعتقاد به منجی آخرالزمان از اعتقادات ثابت در بین مسلمانان است. دراینبین برخی وجود حضرت مهدی و احادیث درباره مهدویت را نماد و رمزی برای پیروزی حق بر باطل یا اصلاح میدانند. از آنجا که نتیجه رویکرد نمادین به اصل منجی باوری، انکار وجود خارجی و مصداق عینی آن است؛ لذا ضروری است تا پژوهشی در این زمینه سامان یابد که آیا نمادگرایی در اصل منجی باوری قابل توجیه است یا از اساس امری مردود است. پژوهش حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و به روش کتابخانهای به تبیین رابطه نمادگرایی در منجی باوری و انکار اصل وجود مهدی پرداخته و در صدد بیان ادله برای رد نمادگرایی در منجی باوری است. در قلمرو دلالت معنایی، همه بر این باور عقلائی پایبند هستند که اصل اولیه در هر سخن حقیقت است، مگر آنکه قرینه استواری بر خلاف آن وجود داشته باشد. برداشت نمادین، رمزی و مجازی از متون دینی درباره اصل وجود منجی برداشتی برخلاف ظواهر نصوص است؛ لذا تا ضرورتی ایجاب نکند نمیتوان چنین برداشتی داشت. علاوه بر اینکه ادله متعددی چنین دیدگاهی را رد میکند. یکی از استوارترین ادله اثبات شخصوارگی در منجی باوری است. بیان نسب، اوصاف فردی، اثبات تولد و ملاقات با منجی آخرالزمان از جمله این مصادیق است. اتفاق مسلمانان بر شخصوارگی دلیل دیگری بر نفی نمادگرایی است؛ بنابراین ادعای نمادگرایی و رمز انگاری در منجی باوری ادعایی بدون دلیل بوده که با ادله متعددی قابل رد است.
|